کد مطلب:31819 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:407

هرگز از مرگ نمی هراسید











همه از مرگ می گریزند، اما او به استقبال مرگ می شتافت. همه از مرگ می ترسند، اما او هرگز از مرگ هراسی به دل راه نمی داد. بارها و بارها از معركه های مرگبار، بی خیال و سبكبار، جان سالم بدربرده بود. مردم برایش بسیار آسان می نمود. در صحنه های هولناك، مرگ را به بازی می گرفت:

نخستین بار، آن شب كه قرار بود كافران قریش پیامبر را در خواب به قتل برسانند، وقتی در بستر مرگ به جای پیامبر خوابید، جوان بیست و سه ساله ای بیش نبود كه مردانه به چهره مرگ لبخند زد و خود را به آغوش خطر انداخت و مرگ از شرم شجاعت، او، سرافكنده از پیشش گریخت.

چند روز پس از همان ماجرا، برای پیوستن به پیامبر، همراه با مادرش فاطمه دختر اسد، و فاطمه دختر پیامبر، و فاطمه دختر زبیر، به سوی مدینه حركت كرد. در راه چند نفر از كافران مسلح راه را بر او بستند و او یك تنه، مثل شیر به مصاف آن شتافت و باز هم مرگ با

[صفحه 10]

دیدن آن همه دلاوری، خود را كنار كشید.

در نبرد بدر، چنان با شهامت به پیكار با زورمندان قریش برخاست كه همه را به حیرت انداخت و بسیاری از كافران را به خاك افكند، و این بار نیز مرگ دانست كه دل او از دل شیر هم دلیرتر است و كسی نیست كه از مرگ كوچكترین ترسی به خود راه دهد. مرگ از آن همه شجاعت به حیرت افتاد.

وقتی می خواست ازدواج كند، چون چیزی نداشت، پیامبر به او فرمود: زره خود را به فروش و بهای آن را كابین همسرت قرار ده، چون تو نیازی به زره نداری، زره برای آن است كه آدمی را از خطر حفظ كند، تو خود را به كام مرگ می افكنی و مرگ از تو می گریزد.

در جنگ احد، كه مسلمانان غره شدند و پیروزی را از دست دادند و غافلگیر گشتند و گریختند، او بود كه همراه با معدودی از جوانمردان، پایمردی كرد و با آن كه هفتاد خزم كاری برداشته بود، چنان دل به دریای سیاه دشمن زد و خود را به امواج خطر سپرد كه مرگ سر به زیر انداخت.

در كارزار خندق، در مصاف با عمرو بن عبدود، پهلوان نامدار و بی رقیب عرب، در جنگ تن به تن و نابرابر، با آن كوه صلابت و شجاعت، هرچند ضربت شمشیر حریف، كلاهخودش را شكافت و پیشانیش را به شدت زخمی كرد، اما چنان مرگ را به بازی گرفت كه مرگ خود را باخت.

در ماجرای فتح قلعه های خیبر، وقتی با مرحب، جنگاور غول آسای یهودی، كه پیشتر طعم تلخ شكست و هزیمت را به مسلمانان چشانده بود، مواجه شد، بی هیچ ترس و واهمه از هیبت

[صفحه 11]

مرحب، بر او یورش برد و او را به خاك افكند و باز هم به روی مرگ خندید.

در پیكار دشوار و خونین حنین، كه خطر از هر سو مسلمانان را در برگرفت و بسیاری را هم به فرار واداشت، او بود كه با گروهی كم شمار اما دلیر، پایداری كرد و دشمن را عقب راند و پیروزی را به ارمغان آورد و این بار نیز، مثل همیشه به استقبال مرگ شتافت و مرگ از او گریخت.

[صفحه 12]


صفحه 10، 11، 12.